یادعزیزان بخیر

ایام دفاع مقدس بهانه ایست برای اینکه به بچه های نسل جدید چیزایی رو نشون بدیم و قصه هایی رو تعریف کنیم، که یه کم براشون دور از تصوره!جنگی که  نسل مارو تا مغز استخون ترسوند؛دلاور مردامون رو ازمون گرفت و تنها یه تکه سنگ سرد از اونها به یادگار گذاشت و جمعه هایی که می ریم سرمزار اونها تا تجدید بیعتی با مولا صاحب الزمانمون(عج) کنیم.به یاد همه شهدای عزیز هشت سال دفاع مقدس ،رزمنده های قهرمان و پهلوانمون، ترجیح دادیم اشعار بسیجی ترین شاعر  این روزگار،شهید ابوالفضل سپهر  رو براتون بیاریم: 

 

خبر آمد که دگر باره کمین کرده عدو 

فوج سرباز مسلح به ره آورده عدو 

 

چاووشی بانگ بزد بار سفر بربندید 

عزم ره کرده و دستار به سر بربندید 

 

همه خویش به غیر از خودِ بردارید 

همگی کاسه سر را به خدا بسپارید 

 

مسپارید به تن دل،همه بیدل هستیم 

و جز این نیست اگر هست همه باطل هستیم 

 

پایمان نیست مگر بهر رسیدن به هدف 

دست دارید اگر ،دشنه بگیرید به کف 

 

دست اگر هست و اگر نیست علمدار هستیم 

ما همه پرچم غیرت به سردار هستیم 

 

هر که در بند زمانه ست بماند بی ما 

هر که پابسته خانه ست بماند بی ما 

 

اینکه بر زیر سر ماست نه بالشت پر است  

پیک مرگی ست که از تیغ عدو دشنه تر است 

 

تن ما زخمی از دشنه آسودن هاست 

مقصد ما نه در این بستر فرسودن هاست 

 

چشم کفتار عداوت ، به زمین خوردن ماست 

جمله موجیم که آسودن ما،خفتن ماست 

 

دم فروبسته مپرسید چه برجا مانده است 

همچنانت علمی هست که بر پا مانده است 

 

گر چه رفتند ولی قافله راهش برجاست 

در دل بیشه کنون برق نگاهش برپاست 

 

دست داریم و به کف دشنه نداریم چرا؟ 

آب داریم و لب تشنه نداریم چرا؟ 

 

ای برون رفته ی از قافله عشق ،بیا 

تو مترس از ره پر غائله ی عشق،بیا 

 

باید این راه پر از غرش شیران بشود 

راه ،سرمست ز پافنگ دلیران بشود 

 

تا دل راه بداند که هنوزم هستیم 

باز دستار به سر بار سفر بربستیم 

 

هر که در بند زمانه است ،بماند بی ما 

هر که پا بسته ی خانه ست ،بماند بی ما...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد